واژه |
معنی |
واژه |
معنی |
پوشش |
لباس |
مرتب |
منظم، با ترتيب |
هين |
بدان، آگاه باش |
نفوذ کند |
راه یابد، چیره شود |
هیجان |
شور و شوق |
پرتوان |
با قدرت، توانا، پر نیرو |
بالاخره |
سرانجام، عاقبت |
مشتاق |
دارای شوق، آرزومند |
فعالیت |
کوشش، تلاش |
هین |
بدان، آگاه باش |
واقعاً |
به درستی، در حقیقت |
جنبش |
حرکت، تکان، لرزش |
رخ |
صورت، چهره، گونه |
بی صبرانه |
بی طاقت، نا آرام |
رخسار |
چهره، روی، سیما |
خروشان |
پر سر و صدا |
حيف |
افسوس، دریغ |
انبوه |
بسیار، فراوان، زیاد |
سردرگم |
سرگردان، متحير |
مشام |
بینی |
دلهره |
نگرانی، اضطراب |
اندوه |
غم و ناراحتی |
لطيف |
ملایم، نرم |
انبوه |
زیاد، بسیار |
لحظه |
زمان خیلی کوتاه |
شکفته |
باز شده، خندان شد |
مشام |
بینی |
برنا |
جوان |
ضخامت |
محکم و ستبر |
اعتنا |
توجه داشتن |
تحسین آمیز |
همراه با تعریف و تمجید |
||
بی صبرانه |
زود، بی طاقتی، نا آرام |
||
امان |
در پناه بودن، ایمن بودن |
||
طعنه |
سرزنش کردن، بدگویی |
||
خیره شدن |
توجه عمیق، نگاه به چیزی بدون چشم برداشتن از آن |
||
حضور |
حاضر بودن، وجود داشتن |
||
استقبال |
پیشواز، به پیشواز کسی رفتن |
||
انتظار |
چشم به راه بودن، امید داشتن |
||
لحظه شماری |
انتظار کشیدن، پیوسته منتظر کسی بودن |
||
نشاط |
شادمانی، خوشی، شوق، شادی |
||
تپش |
تپیدن، جنبش، حرکت، ضربان، بی قراری |
||
نگار |
در این درس رهبر انقلاب؛ اما در لغت به معنی محبوب، یار |
||
هیجان زده |
دچار حالات عاطفی شده |
||
خیره |
متعجب، شگفت زده ، متحير |
||
غوغا |
سر و صدا، مردم بسیار و در هم آمیخته، جار و جنجال زیاد |
||
همهمه |
سر و صدا، شلوغی و بی نظمی |
||
مسئولان |
جمع مسئول، مأموران، افرادی که وظیفه ی انجام کاری را دارند |
||
محور |
خطی مستقیم که جسمی به دور آن می گردد |
||
مرخصی |
اجازه رهایی، آزادی پس از انجام کار |
||
آهای |
حرف ندا که برای صدا کردن افراد به کار می رود |
||
تحسین آمیز |
آفرین گفتن، نیک شمردن، تعریف و تمجید |
||
جبهه |
خط خارجی که سربازان مشغول جنگ در مقابل دشمن تشکیل دهند |
||
دلم می گیرد |
من ناراحت و غمگین می شوم |
آب زنید راه را، هین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد
برای مهمان عزیزی که می آید مسیر را آب و جارو کنید، به باغ مژده دهید که بهار از راه می رسد.